Gedicht 1
سلام گیتای عزیزاین بار نخست است که شعری میسرایم برای استاد گرانقدرم جمالی که همیشه در قلب من زنده است و هیچگاه نمی میرد.او را اولین بار در صحرای ذهنم یافتمنیلوفری بود با طراوت مثل ماهمثل یک پروانه گرداگرد اوپر می زدمدر بهار ذهن او خودرا شاد یافتماو دوباره سبز خواهد شداز زمینمی شکفتد این بار در ایران زمینای جوانان سیمرغ زنده استدر جمالی و در ما پاینده استاو که گنج ها بر ما گشودذهن ما را از پلیدیها زدوداو کلیدی بود در قفل ذهن مامرحمی بود از برای روح مااو نمیرد هیچگاه در قلب ماآتشی است در جان ما در راه ماهمسر او بود تا بود غمخوار اودوست او،همگام او،هم راه اوما همه مدیون این زیبا زنیمکا ر این زن را ستوده،ارج نهیمتوانا و پیروز با شید
0 Kommentare:
Kommentar veröffentlichen
Abonnieren Kommentare zum Post [Atom]
<< Startseite