Gedicht 2
17.08.2012
زلزله
من عاشقم، عاشقم
عاشق این خانه ام، خانه ام
عشق سیمرغ مرا جان داده است
آفرین بر او بمن یاد داده است
ما همه مردم با هر ایل و تبار
با همه گم گشتگی در این دیار
پس به وقت دست تنگی و ِافتقاد
دست در دست دهیم با ِافتخار
جمله با هم این مصاعب حل کنیم
دولت بی عرضه را مرخص کنیم
گردباد و زلزله، آتشفشان
جنگ با هر دشمن بی نشان
کرده ما را مثل یک سرو کهن
ایستاده سرفراز و سربلند
عشق سیمرغ است، این پیوند ما
خانهء این مرغ زیبا است، ایران ما
0 Kommentare:
Kommentar veröffentlichen
Abonnieren Kommentare zum Post [Atom]
<< Startseite